همان‌طور که در دنیا دو امام وجود دارند که یکی انسانها به خداوند هدایت می‌کند و دیگری به ضلالت دعوت می‌کند، در زندگی آخرتی هم هر کدام یاران خود را صدا زده و همراه خود به بهشت یا جهنم می‌برند. هر کسی در این دنیا امامی برای خود انتخاب می‌کند و در آخرت نیز همان امام آمده و او را به بهشت یا جهنم می‌برد.

امام صادق(علیه السلام) در تفسیر آیه73 سوره انبیاء می‌فرمایند: «همانا ما دو نوع امام در قرآن داریم؛ یکی کسانی هستند که: وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا، و با فرمان خداوند هدایت می‌کنند، نه با فرمان خودشان، و فرمان و حکم خداوند را مقدّم بر فرمان و حکم خود قرار می‌دهند. نوع دوّم کسانی هستند که: و آنان [فرعونیان] را پیشوایانی قرار دادیم که به آتش (دوزخ) دعوت می‌کنند.(آیه41 سوره قصص) و فرمان و حکم خود را بر فرمان و حکم خداوند مقدّم می‌کنند و برخلاف آنچه در کتاب خدا هست، براساس هوی و هوس خود عمل می‌کنند.»(الکافی، ج۱، ص۲۱۶)

این هدایتی که خداوند آن را قرار داده و از شئون امام است به معنای ارائه طریق نیست ، چون خداوند این مقام امامت را بعد از نبوت قرار داده است ، لذا امامت به معنای رساندن به مطلوب می باشد، یعنی نوعی تصرف تکوینی در نفوس که به وسیله آن راه رابرای سوق دادن دلها به سوی کمال و انتقال دادن آنها به مقامات بالاتر، هموار می سازد. پس امامت و هدایت به امر خدا، از فیوضات معنوی و مقامات باطنی است که مؤمنان به وسیله عمل صالح به سوی آن هدایت شده و به رحمت پروردگارشان ملبس می گردند و خود امام قبل از هر کس متلبس به آن هدایت است و سایرین، هر کس به مقدار استعداد خود از آن بهره مند می شود و از همینجا معلوم می شود که امام واسطه اخذ فیوضات ظاهری و باطنی برای مردم است. آنگاه عبارت(اوحینا الیهم فعل الخیرات ....) دلالت می کند که فعل خیرات تحقق یافته، یعنی وحی متعلق به فعل از ایشان صادر شده و عمل خیرات که از ایشان صادر گردیده به واسطه وحی و دلالتی باطنی و الهی بوده که مقارن با آن صورت می گرفته و این وحی، غیر از وحی مشرعی است که فعل را تشریع می کند و انجام آن را بر طبق آنچه تشریع شده مترتب می سازد.(المیزان، علامه طباطبایی)

طبق بیان شریف امام صادق(علیه السلام) در دنیا پیوسته دو امام وجود دارد، «نیکوکار و تبهکار» امام نیکوکار کسی است که در آیه 73 سوره انبیاء آمده است و امام تبهکار کسی است که در آیه41 سوره قصص آمده است. حال اینکه چطور می‌شود عده‌ای به سمت امام اول می‌‌‌روند و عده‌ای به سمت امام دوم، خود بحثی جداگانه دارد. آن دو دستگی‌هایی که در قیامت به‌وجود می‌آید و عده‌ای به سمت بهشت، «وَسِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا» و جهنم رهسپار می‌شوند، «وَسِیقَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ زُمَرًا»(زمر/73و74) از دنیا آغاز می‌شود.

دو طبقه، دو گروه، دو امت، دو طیف فکری در دنیا هستند که نیکوکار و تبهکار می‌باشند و در میان این دو دسته‌ای وجود ندارد. در اصل در میان نیکوکار و تبهکار نمی‌تواند دسته‌ای وجود داشته باشد زیرا هم بیان قرآن است و هم تمایل‌ها و کشش‌ها نمی‌گذارند کسی در این میان بماند و هم امامان هر امت نمی‌گذارند کسی در این میان بماند. زیرا  میلی داشته باشند به سمت آن کشیده می‌شوند مانند آیات فوق که می‌فرماید به سمت بهشت و جهنم کشیده می‌شوید.

این کشیده شدن از جنس آن نیست که افرادی بیایند و بهشتی و جهنمی را بکشانند و در درون بهشت و جهنم بیندازند، همان تمایلات دنیایی و انتخاب‌های دنیایی مانند آهن ربا آنها در به سمت خود می‌کشند و در بهشت یا جهنم جای می‌دهند. امامان نیکوکاران که ما آنها را به اهل‌بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) می‌شناسیم چه در زندگی ظاهری و چه بعد از آن، هر کسی که کمتری میلی به آنان داشته باشد را به‌سوی خود دعوت می‌کنند و دست او را می‌گیرند. پس برای یک امام معصوم(علیهم السلام) تفاوتی ندارد که در قید حیات ظاهری باشد، در پرده غیبت باشد یا به شهادت رسیده باشد؛

او کار خودش را انجام می‌دهد و جذب می‌کند. حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) تا قبل از شهادت‌شان عده‌ای را به‌سوی خود کشاند و آنها را در امتش جای داد و پس از شهادت نیز به واسطه محبتی که در دل انسان‌ها ایجاد کرد، تمایلاتی به‌وجود آورد و هر کسی که کمترین زمینه‌ای ایجاد کرد را به‌سوی خود کشید. بنابراین اصل «هدایت» و «ولایت» است و هر چیزی غیر از آن فرع است و فقط جهت زیبایی بیشتر به کار می‌آید.

در دوران حیات ظاهری امام حسین(علیه السلام) برخی از مؤمنان به دلایل در کنار امام(علیه السلام) قرار نگرفتند که امام(علیه السلام) بتوانند ایشان را یاری و جذب خودشان کنند. این عده پس شهادت حضرت اباعبدالله(علیه السلام) به سمت او رفتند و در امتش قرار گرفتند. به‌طور مثال «سلیمان صرد خزاعی» به دلایلی نتوانست در کربلا حضور پیدا کند و امام(علیه السلام) خود را یاری کند که به این دلیل مقام و جایگاه‌ بالایی را از دست داد اما در زمره کسانی قرار گرفت که به امت حسین(علیه السلام) روی آورد و در راه او به شهادت رسید.

شاید بگوییم می‌توانست بهتر عمل کند اما این حرف ما در این روزها و پس از گذشت هزاروچهارصد سال راحت به‌نظر می‌رسد اما در آن زمان و در فضایی کاملا احساسی نمی‌توانیم توقع امروز را داشته باشیم. هدف امام حسین(علیه السلام) همین است که انسان‌ها را به سوی خود بکشانند و در امت خود قرارشان دهد و مطمئنا بسیاری از ذهنیت‌ها و توقعاتی که داریم جزو اولویت‌های حضرت(علیه السلام) نیست. مهم این است که بندگان خدا زیر لوای حسین(علیه السلام) گرد هم جمع شوند که این موضوع برای ایشان در صدر اولویت‌هاست.

روایات و داستان‌های زیادی داریم که نشان از این دارد که هدف هدایت و نجات امت بود و کشاندن هر کسی که میلی به نیکی دارد توسط اهل‌بیت(علیهم السلام) به سوی بهشت؛ مومنان در هر حال در بهشت هستند وقتی تحت ولایت و در امت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) باشند.

در کتاب محاسن برقی آمده که موسی بن بکر می‌گوید: در محضر امام صادق(علیه السلام) بودیم که یک کسی در مجلس به امام عرض کرد: از خدا می‌خواهم ما را وارد بهشت کند. حضرت فرمودند: «شما الان در بهشت هستید، از خدا بخواهید شما را از بهشت بیرون نکند.» در ادامه حضرت فرمودند: «اقرار به امامت ما نمی‌کنید؟» گفتند: بله؛ امام(علیه السلام) فرمودند: «این همان معنی بهشت است. بهشت ولایت ماست، هر کسی اقرار کند در بهشت است.»(المحاسن، ج1، ص161) انسان بهشتی و جهنمی بودن را در همین دنیا انتخاب می‌کند.